مدیریت زمان مهارتهای مطالعه قدرت تفکر
چگونه دنیای خود را متحول کنیم؟


* چرا بسیاری از مدیران ایرانی افراد مطیع و ضعیف را به عنوان همکار برمی‌گزینند و معمولا از تملق لذت می‌برند؟

چندی پیش مطلبی را در روزنامه جام جم خواندم که اشاره خوبی به نظام شایسته سالاری در ایران نموده بود که نشان دهنده مدیریت ضعیف و عدم شایسته سالاری درنظام اداری ایران بود

وقتی شایسته سالاری نباشد نتیجه می گیریم که اساس گزینش افراد برای سکانداری نظام اداری ناعادلانه بوده است افرادی که با بی عدالتی منصبی  را کسب کنند نمی توانند پرچمدار عدالت باشند .پس نظامی که شایسته سالار نباشد بی عدالتی را رواج خواهد داد و بی عدالتی بزرگترین تهدید برای پایداری یک نظام است و زمینه ساز چاپلوسی و تملق در جامعه است که نه تنها نظام اداری ما رافاسد می کند بلکه افراد شایسته و هوشمند رانیزبی انگیزه نموده و به افراد خاطی و نافرمان تبدیل می کند . یک فردمتملق چه نقشی در پیشرفت یک جامعه دارد جزاهداف شخصی خود . پس چرا همچنان مدیران ما افراد مطیع و ضعیف رابه عنوان همکار برمی گزینند .چرا مدیران ما از استقرار نظام شایسته سالاری واهمه دارند .

با نظزات ارزنده خود مارایاری کنید

شايسته سالاري؛ حلقه مفقوده نظام اداري
جام جم آنلاين: مرد جوان پس از چند سال كار طاقت‌فرسا بدون آن‌كه حتي از قرارداد كاري و امنيت شغلي برخوردار باشد، همه تلاش خود را انجام مي‌دهد، تا توانمندي‌هايش را ثابت كند. همكاران ديگر او را عضوي از موسسه مي‌دانند، مديران مياني موسسه هم از كار او ابراز رضايت مي‌كنند.

حالا در انتظار روزهاي بهتر لحظه شماري مي‌كند... از دفتر معاون اداره با او تماس مي‌گيرند،‌با خود مي‌انديشد لابد انتظارها پايان يافته، با بيم و اميد به دفتر معاون اداره مي‌رود. آقاي معاون كه در پس بسياري از تصميم‌گيري‌ها، ‌اراده او حاكم است به جوان مي‌گويد مديران موسسه از كار او رضايت ندارند! و با بيان اين‌كه او جوان است و فرصت‌هاي بيشماري انتظارش را مي‌كشد،‌ مرد جوان را به كارگزيني ارجاع مي‌دهد... لختي بعد معاون اداره با يكي از بستگانش تماس برقرار مي‌كند و به او اطلاع مي‌دهد كه شرايط استخدام فرزندش مهيا شده و مي‌تواند از فردا كار خود را در موسسه آغاز كند.‌

قدرداني از شايسته‌ها؛ مقوله‌اي فراموش شده

شايسته سالاري به‌عنوان فرآيندي كه طي آن افراد براساس توانمندي‌ها و شايستگي‌هاي خود برگزيده مي‌شوند و نه بر پايه قدرت مالي، موقعيت اجتماعي و فاميلي، ‌اين روزها به‌عنوان حلقه مفقوده در نظام اداري، اجتماعي كشور مطرح است. دكتر امان‌الله قرائي‌مقدم جامعه‌شناس و متخصص آسيب‌هاي اجتماعي با اذعان به تلاش‌هاي صورت گرفته براي شايسته سالاري، اما اقدامات انجام شده را كافي نمي‌داند. او به گزارشگر ما مي‌گويد: پس از پيروزي انقلاب اسلامي تلاش‌هايي براي به‌كارگيري افراد شايسته و نخبه انجام و نتايج ارزشمندي هم حاصل شده،‌‌ با وجود اين نتوانستيم امكانات لازم را براي افراد شايسته فراهم كنيم،‌ زيرا باورهاي سنت‌گرا سد بزرگي در راه خلاقيت‌هاي افراد شايسته است؛ آنها مي‌خواهند طرحي نودراندازند، ‌نوآوري داشته باشند اما جامعه سنتي توافقي با اين خلاقيت‌ها ندارد.

از سوي ديگر هنوز باندهايي در ادارات هستند كه در راه شايسته‌سالاري سنگ‌اندازي مي‌كنند و با غرض‌ورزي و منفعت‌طلبي تلاش‌هاي افراد شايسته را نقش بر آب مي‌كنند. براي مثال مديري كه بدون شايستگي به رياست يك سازمان منصوب مي‌شود، كاري جز حذف افراد شايسته ندارد،‌ در نتيجه كارمندان زرنگ وقتي متوجه ماجرا مي‌شوند براي ارتقاي خود شروع مي‌كنند به بدگويي و زير آبزني و اين‌گونه سازمان زمين مي‌خورد.

اين استاد دانشگاه مي‌گويد: امروز جامعه‌شناسان تئوري دوري نخبگان را مطرح مي‌كنند، در اين تئوري، شايسته‌ها به‌عنوان افراد خلاق و نوآور، جوامع را به حركت در‌مي‌آورند و روند تكامل جامعه در زمينه‌هاي فرهنگي،‌ سياسي،‌ اقتصادي،‌ ديني را عهده‌دار هستند، ‌چون اينها تفكر مي‌كنند،‌ داراي نيرو و ويژگي‌هايي هستند كه ديگران ندارند؛ اگر توسعه مي‌خواهيم بايد افراد شايسته سكاندار جامعه باشند نه افرادي كه با رابطه در راس هرم تصميم‌گيري قرار مي‌گيرند. بنابراين آموزش و پرورش بايد به تربيت افراد مبتكر و خلاق بپردازد زيرا جهان آينده متعلق به افراد شايسته و خلاق است. جامعه‌اي پيشرفت مي‌كند كه افراد شايسته قدر ببينند نه اين‌كه تو سري خور باشند!

بروكراسي بله قربان گو مي‌خواهد

توحيد اكبري، دانش آموخته كارشناسي ارشد علوم تربيتي با گرايش تحقيقات آموزشي است. او كه از پايان نامه خود با عنوان نقش مديران شايسته و نخبه در ارتقاي نظام تعليم و تربيت با موفقيت دفاع كرده، به «جام‌جم» مي‌گويد: براي پايان‌نامه خود،‌ تحقيقات ميداني زيادي انجام داده است و در حوزه تعليم و تربيت عملكرد موسسات خصوصي را در بهره‌گيري از افراد شايسته مطلوب‌تر از موسسات دولتي ديده است.

او اضافه مي‌كند: در سطح شهر تهران مدارسي وجود دارد كه از سوي برخي چهره‌هاي شناخته شده ‌مديريت مي‌شود، ‌اين مدارس به علت اين‌كه فرزندان افرادسرشناس و مقامات را ميزباني مي‌كنند، ‌بايد در برابر خواسته‌هاي مخاطبان خود پاسخگو باشند، از اين رو كادرآموزشي و اداري اين آموزشگاه‌ها عموما براساس شايسته‌سالاري انتخاب مي‌شود. اين دانش‌آموخته دانشگاهي مي‌افزايد: در مدارس دولتي، هماهنگي با سياست‌ها ي مديران ادارات آموزش و پرورش مهم‌تر از پارامترهايي همچون تجربه و قابليت افراد محسوب مي‌شود،‌از اين رو بسياري از افراد با تجربه و توانمند تمايلي براي مديريت مدارس ندارند و لزوما مديران آموزشگاه‌هاي دولتي شايسته‌ترين افراد نظام آموزشي نيستند، در چنين مدارسي، افراد شايسته و نابغه تربيت نمي‌شوند، بلكه دانش‌آموزان مطيع و بدون خلاقيت‌بار مي‌آيند.

نكته: هنوز شايسته سالاري در كشور جا نيفتاده و اين مشكل امروز و فردا نيست، بلكه يك مشكل تاريخي است كه مديريت افراد كم توان همواره نتايج تلخي به همراه داشته است

دكتر سعيد محمديان، استاد دانشگاه و متخصص علوم اجتماعي هم در اين باره معتقد است: بروكراسي و نظام اداري در سلسله مراتب خود تبعيت محض مي‌خواهد،‌ از اين‌رو شاهديم كه مديران ما از افراد فرودست خود فرمانبرداري بي‌چون و چرا مي‌خواهند، در چنين فضايي خلاقيت مي‌ميرد و همه به ماشين امضا تبديل مي‌شوند! افرادي كه فقط بخشنامه و دستورات ابلاغي را اجرا مي‌كنند، حتي اگر غير كارشناسي و مخرب باشد.

تملق، ‌چاپلوسي و زيرآبزني پيامد عدم شايسته سالاري

قرائي‌مقدم كه پيش از اين با نظرات كارشناسي وي آشنا شديد،‌ در رابطه با آسيب‌هاي حاكم شدن رابطه به‌جاي شايستگي‌ها مي‌گويد: وقتي توانمندي‌ها، خلاقيت‌ها و قابليت‌ها ناديده گرفته مي‌شود، ‌افراد چاپلوس مجال مي‌يابند تا با نفوذ در سطوح تصميم‌گيري،‌ زمينه‌هاي ارتقاي خود و نزديكانشان را فراهم كنند، ‌اين موضوع بخشي مربوط به تربيت خانوادگي و ويژگي‌هاي ما ايرانيان و بخشي مربوط به نظام حكومتي گذشته است كه افراد را در برابر قدرت خاضع و متملق و در برابر ضعفا گردنكش و زورگو بارآورده است ودر بروكراسي 2500 ساله كشورما قابل پيگيري است.

دكتر قرائي‌مقدم تصريح مي‌كند: وقتي به تاريخ كشورمان نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم همين افراد متملق و چاپلوس، اميركبير را كه معمار نوزايي كشور بود از ميان برداشتند،‌ امثال قائم مقام‌ فراهاني و خواجه نظام الملك هم سرنوشتي بهتر از امير كبير نداشتند.

درس عبرت پرونده اختلاس!

كارشناسان يكي ديگر از مهلك‌ترين آسيب‌هاي نظام اداري كشور را رواج فاميل‌گرايي و سپردن مسئوليت‌ها به نزديكان و دوستان و همشهريان مي‌دانند، موضوعي كه ‌زمينه را براي فساد و ويژه‌خواري مهيا مي‌كند. غلامرضا مصباحي‌مقدم، رئيس كميسيون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس نهم با اشاره به پرونده فساد بزرگ مالي مرتبط با اختلاس مي‌گويد: با رعايت اصل شايسته‌سالاري مي‌توان بسياري از مسائل را پيشاپيش حل كرد.

او پرونده تخلف مالي بزرگ را درس عبرتي براي مسئولان در انتخاب و انتصاب افراد ارزيابي و تصريح مي‌كند: شايسته‌سالاري بايد در نظام جمهوري اسلامي ايران اصل قرار بگيرد تا وقتي افراد قوي‌تر، مديرتر و سالم‌تر وجود دارند به افرادي در مرحله پايين‌تر رجوع و به آنها كارهاي مديريتي كلان واگذار نشود.

دكتر مويد حسيني‌صدر، نماينده ديگر مردم در خانه ملت هم با تائيد نياز كشور به مديريت نخبگان معتقد است: در طول سال‌هاي اخير كشور از لحاظ فرار مغزها آسيب ديده،‌ زيرا افراد زيادي از نخبگان در چند سال گذشته از دسترس خارج شده و توانمندي فكري آنها در اختيار كشورهاي ديگر قرار گرفته است.

وي با بيان اين‌كه براي هيچ نخبه‌اي خوشايند نيست كه فرد بدون قابليت و كم‌هوش بر او مديريت كند، افزود: هنوز شايسته‌سالاري در كشور جا نيفتاده و اين معضل امروز و فردا نيست، بلكه يك مشكل تاريخي است كه گريبانگير كشور شده است. نماينده مردم خوي در مجلس شوراي اسلامي اضافه كرده است: بايد جبهه خود را به سمت شايسته سالاري و حكومت نخبگان سوق دهيم،‌زيرا مديريت افراد كم توان نتايج تلخي به‌دنبال خواهد داشت.

چرخ اتوبوس برخي مديران لنگ مي‌زند

مديراتوبوسي اصطلاحي است كه ديگر خيلي‌ها با آن آشنايي دارند و اگرچه در مورد معايب آن به تفصيل داد سخن رانده شده، اما به قوت خود باقيست و با توجيهاتي از اين دست كه مدير حق دارد براي پيشبرد اهدافش افراد مورد اعتماد خود را به كار بگمارد يا اين‌كه با نيروي ناراضي نمي‌توان كار كرد، صورت مساله پاك مي‌شود. اين در حالي است كه كارشناسان معتقدند نگاه قبيله‌اي، گروهي و فاميلي به عرصه‌هاي سياسي،‌ اجتماعي و اقتصادي كشور، چشم مسئولان را به واقعيات و مشكلات جامعه مي‌بندد. حسين عبادي كه در يك موسسه اطلاع‌رساني وابسته به يكي از وزارتخانه‌ها مشغول به كار است در اين مورد به گزارشگر ما مي‌گويد: در رسانه‌اي كه مشغول به كار هستم تغييراتي در سطوح عالي وزارتخانه اتفاق افتاد و پس از آن در كمال تعجب مشاهده كرديم كه حتي تا سطوح پايين افرادي كه از همشهريان مديران عالي وزارتخانه هستند،‌ به عنوان مدير منصوب شده‌اند در حالي كه بيشتر آنها هيچ‌گونه تجربه‌اي‌ در رسانه‌ها نداشته‌اند. او مي‌گويد موسسه محل خدمتم يك سازمان اطلاع‌رساني است، فردي كه به‌عنوان مدير يك رسانه انتخاب مي‌شود بايد با ظرافت‌ها و حساسيت‌هاي كار در اين حوزه آشنا باشد،‌اما مدير كنوني نه تنها با رسانه آشنايي ندارد، بلكه نظرات و انتقادات دلسوزان را نيز برنمي‌تابد، در نتيجه بسياري از همكاران سرخورده شده و درنتيجه موسسه سير قهقرايي مي‌پيمايد.

احمد حقيقي / جام‌جم

 

ارسال در تاريخ 20 / 5 / 1391برچسب:, توسط اصغر صمدی

صفحه قبل 1 صفحه بعد

اینجا کلیک کنید


Games.Niksalehi.com